قسمت اول: ماجرای تصاحب زمین های اعراب فلسیطن چه بود؟ – روایتی از همکاری عبد البهاء با یهودیان

ماجرا از آنجا آغاز شد که نهاد امنیت در حکومت عثمانی به عباس افندی (عبد البهاء) سوء ظن پیدا کرد و اقدامات او را رصد می کرد. عبد البهاء فرزند بهاء الله (بنیان گذار بهائیت) بود و نقش مهمی در توسعه فرقه بهائیت داشت. یکی از اقدامات مهم او، خریداری و تصاحب زمین های اعراب فلسطین، و واگذاری آنها به یهودیان مهاجر است. در گزارشی که مربوط به سال های پایانی حیات اوست و سید مقداد نبوی از کتاب شیخ مهدی شیخ الممالک قمی روایت کرده، شرح ماجرا به قرار ذیل است:

خلاصه، عباس، به حسن تدبیر، دایره ی ریاست میرزا محمّدعلی را محدود و تنگ نموده، نگذاشت کاری از پیش برد و میرزا محمّدعلی وقتی که دید از راه دیانت کاری نتوانست کرد، دست به تدابیر دولتی زده، از راه سیاست، عباس را در نزد دولت عثمانی مقصر جلوه داد، به این قسم که: «عباس خیال طغیان دارد و در تدارک این کار است و گروهی بر دور خود جمع نموده، اکنون استحکامات می سازد و آن نقطه ای از جبل کرمل را که به اسم مقبره ی سیّد باب تعمیر می کنند، در واقع قلعه است، و الا، مقبره این قدر لوازم لازم ندارد.» دولت نیز طریقه ی حزم را مرعی داشته، اوّلاً، تعمیر را قدغن فرموده و در ثانی، بیرون رفتن عباس را از شهر منع نمود و تا اکنون که تاریخ غره ی ربیع الاوّل ۱۳۲۴ است، هنوز به کلی عباس بریءالذمه نشده است گویند: پس از آن که دولت عثمانی از عباس سوء ظن حاصل نمود، در خیال اعدام او افتاد، لیکن، حادثه ای [در سوء قصد به جان سلطان در اسلامبول] رخ داد که خاطر سلطان را به آن مشغول داشت و از این صرافت افتاد. 1

این گزارش نشان می دهد که عبد البهاء در منطقه عکا و حیفا اقدامات مشکوکی انجام می داد و رابطه ی پیچیده ای با یهودیان مهاجر به فلسطین، و نظام پادشاهی بریتانیا برقرار کرده بود.2

روایت عثمانی ها از همکاری عباس افندی (عبد البهاء) با یهودیان (۱۳۰۹ ق)

گزارشی در سال ۱۳۰۹ ق به استانبول فرستاده شد مبنی بر اینکه عباس افندی همراه با دو تن از صاحب منصبان حکومت عثمانی در فلسطین برای کسب ثروت، زمین های اعراب تنگدست را با قیمت کم می خرد و با قیمت گزاف به یهودیان مهاجر می فروشد.3 این گزارش درباره ی یهودیان تبعید شده از کشورهایی همچون روسیه و رومانی است که به طور غیرقانونی در نواحی یافا و حیفا در فلسطین ساکن شده­اند؛ همچنین، کسانی که بدانها کمک کردند و چگونگی این کمک­ها (و نحوه ی واکنش یهودیان به مخالفان شان).4

متن گزارش به شرح ذیل است:

گزارش صادقانه ی عاجزانه مان خدمت عتبه ی ثریامرتبه ی حضرت خلافت پناهی

ما، چاکران نسل اندرنسل، با بخشش­ها و نیکی های فراوان دولت ابدمدت عالیه ی عثمانی پرورده شده و با این احساسات وجدانی و بر اساس فطرتی که با آن سرشته شده ایم و غیرت دینی و وطنی مان، در هر طرف ممالک محروسه ی شاهانه، در صورت گزارش و یا مشاهده ی حرکتی که مخالف رضای خاطر حضرت شاهنشاه باشد، خود را مجبور و مکلف به عرض و اِخبار [آن] می دانیم. این بندگان، در اصل، از اهالی بلکا و بیروت و حیفا بوده، در زمانی که در سنجاق های5 عکا و بلکا مشغول مأموریت بودیم، در قضای6 حیفا که تابع سنجاق عکاست، بی محابا و در جلو چشم مردم، حرکاتی که به طور کلی ضد ارادات مکارم آیات و دل خواه عالی حضرت ظل اللّهی است، به وقوع پیوسته [و] بر وجه زیر به عرض و گزارش [این] حرکات و معاملات ناپسند و بدخواهانه که به طور مستند [و معتبر] به سمع چاکرانه رسیده است، جرئت می­کنیم. معروض می دارد:

در حالی که وارد شدن یهودیان اجنبی رومانیایی و روسی به ممالک محروسه ی شاهانه و به ­ویژه قسمت فلسطین و اسکان و تملیک قطعی اراضی از سوی ایشان با اراده ی سنیه ی حضرت پادشاه ممنوع بوده و این بر هرکس معلوم است، در سال ماضی، برخی از ایشان، با پنهان کردن منافع و مقاصد ذاتی شان و برخی دیگر، به تحریک افکار و نیات مضر و فاسدشان، [از جمله،] مصطفی افندی (قائم مقام7سابق حیفا) و جناب احمد شکری و علی (مفتی عکا) و مصطفی (رئیس بلدیه ی حیفا) و نجیب افندی (از اعضای مجلس اداره)، با واسطه گری دو یهودی به نام های موسی هانکر و مایر زبلون (از اتباع دولت روسیه و از افراد بارون هیرش) که در روستاهای یافا و حیفا ساکن بوده، در زمان جناب حضرت صادق پاشا (سنجاق­بیگ8عکا) که اداره ی یافا و حیفا نیز بر عهده ی او بود، صدوچهل خانواده از یهودیان اجنبی را که به صورت رسمی از روسیه تبعید شده و پیش از این از آنها نام بردیم، به قضای حیفا آورده و ایشان را پذیرش کرده و در رسیدن آنها، والی سابق آدانا و برادر سنجاق بیگ مشارٌ إلیه، جناب حضرت شاکر پاشا و جناب سلیم نصرالله الخوری افندی (از اهالی جبل لبنان) نقش داشتند. [شاکر پاشا و سلیم نصرالله] که زمین­هایی با نام­های «حاضره» و «دَردَره» و «نفیعات» را در اختیار داشتند و در گذشته، به هزار و هشت صد عدد قائمه ی9 صدتایی خریده بودند، به یهودی نام برده به هجده هزار لیره فروخته و علاوه بر این، پس از آن که دو طرف معامله در مورد صرف و اعطای دوهزار لیره ی اضافه به مأمورین معاملیه برای کمک های شان به نتیجه رسیدند، با کاردانی عزیز (مأمور پلیس حیفا در طرف برکینجه) و مأمور ضابطه، سرگرد علی آقا، یهودی مزبور با کشتی از ساحل مملکت10خارج شده و [یهودیان] در اطراف قضا پراکنده شدند.11

در کنار این موردی که مربوط به اراده ی سنیه ی حضرت پادشاهی بوده و محتاج و منحصر بدان است، [باید گفت که] مصطفی افندی، با انجام کارهایی خارج از صلاحیت، جرئت کرده که اجازه نامه هایی به صورت جعلی با تاریخ قدیم تنظیم کرده و با اعطای آنها در اراضی نام برده، صد و چهل خانه را دوباره ساخته و [آنجا را] به شکل روستا درآورده، یهودیان را سکونت داده و پیش از این که محصولی تولید شود، مالیات مقرر کرده و آنها را جزو اتباع قدیمی سلطنت سنیه و ساکن قریه ی نام برده به حساب آورده است. به این نیز بسنده نشده [و] گفته شده که نام برده از اتباع دولت عالیه بوده و در [یکی از] قضاهای صفد و طبریه متولد شده و از قدیم در قریه ی مزرعات الخفیره ساکن بوده است.

[در شرایطی که] هنوز جمعیت شان ثبت نشده، درخواست ها و خواهش هایی که ترتیب داده می شوند، با پرداخت پول جمعیت شان ثبت شده و مطابق قرارداد مخفی مبنی بر پرداخت یک مجیدیه ی سفید از سوی هرکدام از توانگران که بر اساس بخشنامه ای که از سوی حکومت تنظیم شده، جزای نقدی [عدم ثبت نام در سرشماری] شش مجیدیه [برای توانگران] و لزوم معافیت فقرا [از پرداخت جریمه] است، ظرف یک روز تمام معامله انجام شده و به یکایک شان تذکره ی عثمانی داده شده [و] در سایه ی تلاش های مأمورین محلی، یهودیان خارجی که به صورت قاچاق وارد ممالک محروسه شده، طی یک روز متوطن و حکم اهالی قدیم را کسب کرده اند و با این وسیله، مفتی عکا، علی افندی، که نماینده ی علی پاشا بوده و سلیم نصرالله الخوری افندی جبل لبنانی با دریافت هجده هزار لیره برای زمین­هایی که خرید و فروش کرده اند، از منافع مقدس ملت چشم پوشی کرده و معاملات انجام شده ی یهودیان طرد و تبعید شده از ممالک اجنبی نیز مانند کمک به تأمین اسباب استراحت این یهودیان و ترویج افکار مضر ایشان آشکار بوده و در دوایر رسمی حیفا و عکا با قیودات شان اثبات شده و [ما،] بر اساس امر بدیهی و ظن عاجزانه مان در این باب، به تحقیقات و نتایج آن اعتماد کردیم.

پیش از این، از طرف بعضی اشخاص نیز اطلاعاتی داده شده بود و در موارد لازم، از مجاوران عکا و حیفا، از سنجاق های نابلس و قدس، درباره ی واقعات یادشده بازپرسی انجام شد تا درستی گزارش های عاجزانه مان ثابت شد و مشخص است که اکنون، هر کشتی، هنگامی که به حیفا رفت وآمد می کند، در انتقال و پذیرش یهودیانی که می آورد، نقش دارد. گذشته از این، پیشتر، مالک اصلی روستایی که امروزه «زمارین» نامیده می شود و به بارون روچیلد12 اختصاص دارد و زیر حمایت اوست و فقط توسط یهودیان پر شده و [تعداد] بناهایش تا کنون به نزدیک هفت صد خانه رسیده،­ بدون وارث وفات کرده بود و پس از اعطای اعلام شرعی مبنی بر لزوم ثبت روستای مذکور در دفتر محلولات، مشخص نیست که چه اتفاقی افتاده که به یهودیان فروخته شده و برای کسب وسعت و اهمیت یافتن آن مکان، به صورت پی درپی، سه روستا به نام­های «اشفیا» و «أم الطوط» و «أم الجمال» نیز تملیک و به آنها ملحق کرده اند و یهودیان مشارٌ إلیه برای مراجعاتی که هر وقت و زمانی [می تواند] وقوع پیدا کند و برای اجرای تسهیلات مقتضی جهت کارهای شان، یک زمین خراب که تنها دو سه هزار غروش13 قیمت دارد نیز از صادق پاشا به دو هزار لیره14 خریده اند. به دنبال آن، در [منطقه ی] میان حیفا و یافا، در بحریه ی شوطوطی، بیش از سی هزار مقیاس15 اراضی مهم معروف به «هیشموز زرکا» قرار دارد که با زمین های سلطنتی هم حدود است که هر مقیاس به قیمت یک لیره، [در مجموع] به سی هزار لیره فروخته می شود که مسئله ی فروش پنج هزار مقیاس از آن، هر مقیاس به قیمت سه غروش، [در مجموع] به پانزده هزار غروش به یهودیان زمارین ـ که پیش از این بدان اشاره شد ـ موجب تعجب فراوان شده است.

گذشته از اینها، قسمت اعظم، یعنی بیش از پانزده هزار مقیاس، از یک محل مشهور به «جبل کرمل» که از سوی دولت در آن حوالی اهمیت کسب کرده، با مداخلات و راهنمایی های مصطفی افندی الخلیل (رئیس بلدیه) و نجیب افندی الیاسی (از اعضای اداره) به راهبان دیر الکرمل، به نام فرانسه، فروخته شده و بعد از آن، در اثر رقابت و حسادت طولانی اتباع دولت آلمان در برابر راهبان، آنها نیز با به کار گرفتن زور، با قیمت هایی بسیار کم و ارزان، موفق به تصاحب یازده هزار مقیاس شدند و بدون این که زمان زیادی بگذرد، با کمک مسیو اشمیت (کنسول انگلستان در حیفا)، به عنوان حق السکوت، پنج هزار مقیاس زمین به مادام آلست انگلیسی ـ که همچون رقیب دوم وارد میدان شده بود ـ اعطا شده و [تا] اکنون، هرکدام شان در آنجا کلیساها و ابنیه ی عالی تعمیر و بنا کرده اند.

از این روست که این نابهنجاری ها هضم و تحمل نشده، در زمان سنجاق بیگی زیور پاشا در عکا،  قائم مقام سابق ناصره، از طرف حکومت سنیه، [به عنوان] وکیل برگزیده شده و با انتصابش در زمان رئیس محکمه ی بدوی حیفا، محیی الدین افندی طرابلسی سلهبی، در ابتدا، با اقامه ی دعوا بر ضد اجنبی های نام برده، برای استرداد زمین های نام برده، با کمال اهمیت، طرح دعوا آغاز کرده و به مرحله ی صدور حکم رسیده بود که ناگهان، در تلگراف، امرنامه ی سامی که در آن هنگام صادر شد، دعوای متعلق به این موضوع و تمام معاملات تعطیل و تأخیر [یافت] و سنجاق بیگ مرحوم، زیور پاشا، به قلعه ی سلطانیه نقل و تحویل داده شد و موجب شد که بحریه ی شوطوطی و جبل الکرمل نام برده ـ که هر قسمت از خاک این محلات و نقاط با­اهمیت ارزش یک جان دارد ـ به مرور زمان، مورد استفاده ی اجنبی ها درآید و در غصب ایشان باقی بماند و اکنون، عباس افندی ایرانی16 که در عکا دارای ثروت قابل توجهی است و با نفوذش قادر به انجام هر کاری است، با هم فکرانش، مصطفی (رئیس بلدیه ی حیفا) و نجیب افندی ـ که اکنون جزو اعضای محکمه است ـ متحد شده، هربار، زمین های افراد ناتوان را به قیمت خیلی ارزان می خرند و بعد از آماده سازی، با قیمت های فاحش به یهودیان و اجنبی ها می فروشند و کسب ثروت می کنند.

گذشته از این، کارهایی که یهودیان نام برده در پوشش فداکاری مالی کردند، مورد التزام و اعتبار مأموران حکومات محلیه قرار گرفته و وضعیت به جایی رسیده که در حق افراد بی چاره ی مسلمان روستاها که هم جوار آنها شده اند، هرگونه جور و جفا و ظلم فاحش طاقت فرسا را ترتیب داده و حتی به یک گروه بانوان مسلمان تجاوز کرده اند و از جمله، چرکس­ علی بیگ (مدیر سابق ناحیه ی قیصری: از ملحقات زمارین) گزارش کرده بود که یهودیان در زمارین، آقچه ی17 تقلبی ضرب می کنند و مدیر نام برده را که به امر سنجاق بیگ در حال تحقیق در این مورد و موارد دیگر بود، در راه بازگشت به روستا، [چنان که] مقتضای حالات مستبدانه شان است، مورد ضرب و تحقیر قرار داده و در نهایت، با واسطه های معنوی، برکناری او را نیز موجب شدند و علاوه بر این، از جمله گزارش ها این است که در زمارین، در نتیجه ی سستی و کمکی که انجام شده، یهودیان به شکنجه ی مردان و هرگونه افعال خودسرانه پرداخته و با تهیه ی مقداری اسلحه و باز کردن یک مکتب بزرگ، هرگونه فنون و علوم را تدریس کرده اند.

در نتیجه، ضمن فراهم کردن و تکمیل اسباب جلوگیری از این اوضاع اسف­بار، برای اثبات صداقت، به تقدیم این گزارش نامه به بندگان مان جرئت می کنیم. در آن باب و در هر حال، امر و فرمان برای حضرت صاحب امر است.

در ۳ آغوستوس سال ۱۳۰۹ [ق.]/ [۱۵ آگوست ۱۸۹۳ م.]18

مخبر از اهالی بیروت، داخل بلکا، مدیر سابق ناحیه ی شراویه ی شرقی و مدیر خالص نجد: صبحی.

مخبر از اهالی حیفا، سنجاق بلکا، مدیر سابق رژی: محمّد سعید.

مخبر از اهالی نابلس، معاون سابق مدعی العموم عکا: سیّد محمّد توفیق.

همان گونه که دیده می شود، این گزارش به سال ۱۳۰۹ ق. (۱۸۹۳ م.) بازمی گردد. در پایان این سال بود که بهاء الله درگذشت19 و عباس افندی زعامت بهائیان را به دست گرفت؛ بنابراین، در صورت پذیرش درستی مواد این گزارش، باید گفت که او از سال های پایانی حیات بهاء الله با یهودیان مهاجر به فلسطین مرتبط شده بود.

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *