در سال های پایانی جنگ جهانی اوّل (۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ م.: حدود ۱۳۳۵ و ۱۳۳۶ ق.)، ژنرال ادموند آلنبی فلسطین را از عثمانی ها گرفت و در آنجا یک حکومت نظامی بریتانیایی برقرار گرد.28 بهائیان درباره ی «شمه ای از فتح حیفا و عظمت حضرت عبدالبهاء» نوشته اند:
جمال پاشا (فرمانده ی عثمانی در میدان جنگ فلسطین)… در آغاز حمله ی انگلیسی ها و شروع حرب کانال سویس، چون لایحه ی معاندانه ی ناقضین درباره ی حضرت عبدالبهاء به وی رسید و آنچه افتراء و تفتین توانستند بستند و کردند، گفت که: «پس از حصول و عودتم، عباس افندی را در بیت المقدس به صلیب خواهم زد»، ولی شکست خورد و به تدریج خود را عقب کشید تا آن که در یوم هیجدهم ذی حجه ی ۱۳۳۴ [ق.]، سپاه انگلیس به حیفا هجوم آوردند و سواران انگلیسی و هندی از سمت مشرق به توپ خانه ی عثمانی ریخته، شهر را به تصرف آوردند و عثمانیان باقی مانده اسیر شدند و قائد فاتح انگلیسی، جنرال اندریو، حین برخورد به جمعیت مستقبلین بلد، از رئیس بلدیه و اشراف شهر صحت و سلامت آن حضرت را استفسار کرد و خود با سران لشگری همی تشرف جستند و کلنل استورز (حاکم بیت المقدس) با اتومبیل خود به حیفا آمده، در بیت شان وارد و مشرف گردید و عرض نمود که: «از جانب دولتم، بریتانیای کبیر، مأمورم که از صحت آن حضرت جویا شده، بشارت دهم» و جنرال آلنبی (قائد فلسطین) با کمال فروتنی تشرف حضور حاصل نمود و ابراز افتخار به تشرف خود کرد و شادمان شد که در چنان اوضاع رسید و با افسران خود، با نهایت ادب و فروتنی، با آن حضرت به عکا رفت و در بهجی [(تصویرهای شماره ی ۱۰۷ و ۱۰۸)] ناهار میهمان ایشان شدند.29
پس از پایان حکومت نظامی در فلسطین، با دستور نخست وزیر بریتانیا، سر هربرت ساموئل (تصویرهای شماره ی ۱۲۷ و ۱۲۹)، در مقام کمیسیونر عالی، به ریاست دولت غیرنظامی فلسطین برگزیده شد. او از یهودیان بود و در آغاز جنگ جهانی اوّل (۱۹۱۴ م.)، نخستین کسی بود که پیشنهاد داد با حمایت بریتانیا وطنی برای یهودیان در فلسطین بنیاد نهاده شود.30 به نوشته ی یکی از محققان، ساموئل ـ که از اندیشمندان و فعالان برجسته و نامدار صهیونیست بود ـ در دوران پنج ساله ی حکومتش در فلسطین، دوستی و همکاری نزدیکی با عباس افندی داشت. در اوایل حکومت او در فلسطین، دربار بریتانیا عباس افندی را به دریافت نشان «شهسوار طریقت امپراطوری بریتانیا»31 مفتخر کرد.32 این نشان از سوی ژنرال ادموند آلنبی (به تعبیر گفتار بهائی بالا: قائد فلسطین) به عباس افندی هدیه شد و او، از آن پس، با عنوان «سر عباس افندی» شناخته شد.
بهائیان بر آنند که «دولت انگلیس، برای عظمت مقام خیرخواهی ایشان نسبت به عموم جهانیان و نگهداری آرامش جهان و غم خواری و ملجئیّت درماندگان، نشان و لقب برای آن حضرت فرستاد و با رسوم و تشریفات مرسومه در حیفا به آن حضرت تقدیم کردند»33 و عباس افندی نیز پادشاه بریتانیا، جرج پنجم، را این گونه دعا کرد:
اللهم إن سرادق العدل قد ضربت أطنابها … و نشکرک و نحمدک علی حلول هذه السلطنه العادله و الدوله القاهره … اللهم أید الإمپراطور الأعظم جارج الخامس لأهل إنگلترا بتأییداتک الصمدانیه و بتوفیقاتک … ۲۶ جمادی الأول ۱۳۳۷ ق.34
گفته شده که در دوره ی پنج ساله ی حکومت سر هربرت ساموئل بر فلسطین، شمار یهودیان این سرزمین از پنجاه وپنج هزار نفر به صدوهشت هزار نفر رسید. 35
پس از درگذشت عباس افندی (۱۳۴۰ ق.)، ساموئل در ردیف نخست مشایعان جسد او جای داشت.36 سر وینستون چرچیل (آن زمان: وزیر مستعمرات بریتانیا37 و بعدها: نخست وزیر نامدار آن کشور، تصویرهای شماره ی ۱۲۸ و ۱۲۹) و ژنرال ادموند آلنبی نیز ـ که عباس افندی را به نشان شهسوار طریقت امپراطوری بریتانیا مفتخر کرده بود ـ در تلگراف هایی به ساموئل، درگذشت او را تسلیت گفتند:
به تاریخ اوّل دیسمبر ۱۹۲۱، نمره ی ۳۶۵: «به اسف عظیم خبر انتقال سر عباس عبدالبهاء را تلقی نمودم. خواهش دارم که از قبل حکومت جلالت پادشاه بریطانیا تعزیه ی مناسب به طائفه ی بهائیه ابلاغ دارید! امضاء: تشرشل [چرچیل]»
از مصر، به تاریخ ۲۹ نوفمبر ۱۹۲۱: «خواهش دارم که مشارکت خالصانه ی مرا به اقربای مغفور سیّد عبدالبهاء عباس و طائفه ی بهائیه در این فقدان مرشد محترم شان ابلاغ دارید! آلنبی».38